در بهار سبز عاشق شدم

در بهار سبز عاشق شدم

تا برگ ریز پاییز

ولی اکنون

که برگها می پژمرند

چگونه می توان هنوز عاشق ماند ؟

قلب آدمی کوچک است

کوچکتر از آن که عشق و سر ما وگرسنگی ،

با هم در آن جا بگیرد .

***

در روزهای آفتابی عاشق شدم

تا آخرین روزهای تابستان

ولی اکنون که بر فکها می درخشند

چگونه می توان هنوز عاشق بود ؟

نه،

راه عشق و رنج از هم جداست .

***

افسوس

دوستش داشتم ،

وهر گز باورم نمی شد

که این نیز ، مثل هر چیز دیگر

خواهد گذشت .

واز شیرینی عشق

تنها رایحه ای تلخ ،

در جان من باقی خواهد ماند ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سارینا پنج‌شنبه 6 بهمن 1384 ساعت 14:33 http://fakhteh23.blogfa.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
به جمع وبلاگ نوسی ها خوش امدی
راستی سلیقه ات چقد خوبه رنگ وبلاگت حرف نداره..
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد